آب که از سر گذشت چه یک وجب چه تا دسته
مجبوری ادامه بدی
- جناب شيخ معادلي براي افسانه سيزيف در اساطير ما هست؟
- بسيار.سيزيف وطني محكوم است به غلتاندن بيضه هايش از شرق تا پاتايا و چين و از غرب تا آمستردام و بلكه برزيل و جمع كردنشان در فلات ايران.
آدينه1 مسايي2 بود بس بارد3.در كرسي و صد البته در پناه حق جلوس نموده بوديم و سخت مشغول دخو...ااا...مكاشفه.درب بكوفتند.كنيز از زير ما...استغفرالله...از اندروني...مقصود اندروني منزلگه است...بشتافت و در بگشود.بناگه شيخ ازل ابوالمعالي كه در علوم هفت گانه و سير و سلوك و مكاشفات شهره خاور و باختر است و با وي در خلوت هفت شهر عشق پيموده ايم كه پيمودني4،جامه دران و روي خراشان به اندروني كه صد البته مقصود اندروني منزلگه است وارد آمد و فرياد وامصيبتا و وااسفايش گوش فلك كر نمود.
خطابش نمودم كه: يا شيخنا! تورا چه افتادست كه چنين نزاري؟
مويه كنان بانگ در داد: رفت! پريد! مرد! زايل گشت!
دستش بگرفتم و به اندروني بردم.و بي شك منظور اندروني سراي درويشيست.جامي شراب بر كفش نهادم...شراب عشق غايت مقصود ماست...اندكي بنوشيد و نگهي بر من و جام انداخت و گفت: به ياد آري كه در سفر به بلاد اروس 5 و در محفل رندان چنين شراب نابي پيشكشمان نمودند؟6
بگفتم: آري.و ياد بسيار كردم از آن سفر تا بل شيخ آرام گردد.لختي گذشت و آتش شيخ التيام يافت.
گفتم: چه؟چه چيز تورا چنين پريشان نمود.
به تضرع گفتا : رفت! پريد! مرد! زايل گشت!
آب رفت و مرغ تشيخ ز كف پريد و عشق ياران به ما در سينه مرد و همه علم و معرفت زايل گشت.
گفتم: ز چه روي؟
گفت: طلاب در كلاس حاضر نميگردند و همه قامبيوتر 7 و چرت 8 و تار عنكبوت 9 را رجحان نهاده اند بر علم جغرافي و تاريخ و علم العرب و دروس خارج.دامنه هاي ... 10 جاي دامن يار گرفته اند و مهملات جاي پندهاي گهربار.
1- جمعه
2- عصر
3- سرد،احتمالا نگارنده با همين جمله اول سعي داشته دهن خواننده نادان را صاف نمايد تا تنها طالبان واقعي علم و معرفت همراه وي شوند.
4- آه كه چه پيموديم
5- روس
6- در روايات ودكا آمده
7- رايانه
8- چت
9- وب
10- مخدوش در منبع.احتمالا منظور كلمه پورنو بوده