Saturday, December 29, 2007

الله مع المجانين

آدينه1 مسايي2 بود بس بارد3.در كرسي و صد البته در پناه حق جلوس نموده بوديم و سخت مشغول دخو...ااا...مكاشفه.درب بكوفتند.كنيز از زير ما...استغفرالله...از اندروني...مقصود اندروني منزلگه است...بشتافت و در بگشود.بناگه شيخ ازل ابوالمعالي كه در علوم هفت گانه و سير و سلوك و مكاشفات شهره خاور و باختر است و با وي در خلوت هفت شهر عشق پيموده ايم كه پيمودني4،جامه دران و روي خراشان به اندروني كه صد البته مقصود اندروني منزلگه است وارد آمد و فرياد وامصيبتا و وااسفايش گوش فلك كر نمود.

خطابش نمودم كه: يا شيخنا! تورا چه افتادست كه چنين نزاري؟

مويه كنان بانگ در داد: رفت! پريد! مرد! زايل گشت!

دستش بگرفتم و به اندروني بردم.و بي شك منظور اندروني سراي درويشيست.جامي شراب بر كفش نهادم...شراب عشق غايت مقصود ماست...اندكي بنوشيد و نگهي بر من و جام انداخت و گفت: به ياد آري كه در سفر به بلاد اروس 5 و در محفل رندان چنين شراب نابي پيشكشمان نمودند؟6

بگفتم: آري.و ياد بسيار كردم از آن سفر تا بل شيخ آرام گردد.لختي گذشت و آتش شيخ التيام يافت.

گفتم: چه؟چه چيز تورا چنين پريشان نمود.
به تضرع گفتا : رفت! پريد! مرد! زايل گشت!

آب رفت و مرغ تشيخ ز كف پريد و عشق ياران به ما در سينه مرد و همه علم و معرفت زايل گشت.

گفتم: ز چه روي؟

گفت: طلاب در كلاس حاضر نميگردند و همه قامبيوتر 7 و چرت 8 و تار عنكبوت 9 را رجحان نهاده اند بر علم جغرافي و تاريخ و علم العرب و دروس خارج.دامنه هاي ... 10 جاي دامن يار گرفته اند و مهملات جاي پندهاي گهربار.

اشك مرا از ديده جاري گشت و از خشم كف بر دهان آوردم و تصميم و عهد برآن كرديم كه زين قافله پس نمانده و اين فيضيه كه حال بيني و خواني و باشد كه داني بنا نهاديم.
وزان روي كه در اين روزگار وانفسا و اين فضاي تارنما حوصله همگان تنگ است مثال حفره ...حفره بلع و هضم يار بران شديم نگاشته هايمان كوته باشد همچو زوايد ابوالمعالي.و محض برقراري روابط صد البته مشروع بيشتر با طلاب نوباوه نثر خود نيز طراوتي بخشيم شباب گونه.
----------------------------

1- جمعه

2- عصر

3- سرد،احتمالا نگارنده با همين جمله اول سعي داشته دهن خواننده نادان را صاف نمايد تا تنها طالبان واقعي علم و معرفت همراه وي شوند.

4- آه كه چه پيموديم

5- روس

6- در روايات ودكا آمده

7- رايانه

8- چت

9- وب

10- مخدوش در منبع.احتمالا منظور كلمه پورنو بوده

1 comment:

میرزا said...

درست تقدیر بود که اولین (به گمانم اولین) خواننده باشیم که جرات به خرج داده است در محضر شیخنا مولانا ابوریحان اندرونی چیزکی قلمی کرده است. فلذا خود شیخ و مرقومات و اندرونی اش مستدام باد. باشد که باشد.